سوهاضمه مغزم

ساخت وبلاگ
   تکراری میشود اگر بنویسم که این ها را یک مهسای متحول می نویسد؟؟ یعنی این قدر که با این کلمه تحول بازی شده است و همه دایم در حال متحول شدن هستند و جوک در موردش می سازند که خدا می داند. اما من میخواهم بگویم واقعا در من تغییری رخ داده است. تغییری که در گوشت و پوستم حسش میکنم. این تغییر به مرور در من اینجا شد نه یک شبه نه یک روزه نه در عرض یک ماه . جرقه اش زمانی زده شد که یک روز صبح وقتی از خواب بیدار شدم و همان طور که با چشمانی نیمه باز اخبار را چک میکردم متوجه شدم که ترامپ ورود ایرانی ها را به مملکت ممنوع کرده است . اصلا باورم نمیشد. پدر مادر من برادر من همه فامیل من روی گرین کارت هستند یک عده شان در ایران بودند و قرار بود که به امریکا برگردند و همین طور پدر مادرم که قرار بود به ایران مسافرت کنند و حالا با این قانون یک شبه در امریکا زندانی می شدند چون در صورت ترک امریکا نمی توانستند به این کشور برگردند..... روزها گذشت افسردگی که داشتم تشدید شد خشم غضب عصیان از دیدن این که به چه نحوی با هم وطنان من در فرودگاه ها برخورد میکنند جایش را به سردی به انفعال به سردگمی داد حالم بدتر و بدتر شد. امتحان وکالت جوابش امد رد شده بودم برای بار دوم. مریض احوال بودم و همین شکلی از گوشه و کنار برایم حوادث کوچک ناخوشایند حواله میشد. ارتباطم با دوستان اندکی که داشتم تقریبا قطع شده بود . بیشتر وقتم در خ سوهاضمه مغزم...
ما را در سایت سوهاضمه مغزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : freesoul1983 بازدید : 91 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1396 ساعت: 20:19

هنوز هم خبری از شغل نیست. مشغول ترجمه یک کتاب روان شناسی هستم و البته دنبال شغل هم میگردم. چند تا فیلم خوب دیدم که روحیه ام را تقویت کرد یکی از انها پترسون هست ساخته جیم جارموش که گلشیفته فراهانی هم در ان بازی میکند. بار اول که دیدمش به نظرم خیلی با معنا نرسید ولی بعد که در جمعی از دوستان اهل قلم بودم وصحبت از این فیلم شد خیلی چیزها یاد گرفتم ان قدر که دو بار دیگر هم دیدمش. کلا پیام این فیلم این بود که می توان از همان لحظه های معمولی و تکراری فیلم هم خوشبختی را گرفت و چید. همان طور که پترسون راننده اتوبوس و نقش اول فیلم خوش بخت بود در همان لحظات تکراری اش با شغل تکراری و خسته کنند ه اش. بعد از تماشای فیلم بود که در مورد کارگردانش کنجکاو شدم و چندین مصاحبه اش را خواندم. با خواندن مصاحبه هایش این جا و ان جا متوجه شدم مرد بزرگی هست و اندیشه و نگرشش به زندگی خیلی قشنگ و در عین حال ساده است. مثلا جیم جارموش مثل بقیه دنیا تلفن اسمارت ندارد اصلا تلفن ندارد لب تاب هم ندارد یک ای پد دارد که در این ایمیل هایش را چک میکند. خیلی اسیر این دنیای پر تکنولوجی نشده است. ساده رندگی میکند فیلم هایش هالیوودی نیست بلکه بیشتر توسط سرمایه گذاران کوچک ساخته میشود و به قول خودش برای پولسازی فیلم نمی سازد، فیلم می سازد برای این که می خواهد پیامی بدهد... خلاصه که دیدن فیلم پترسون ساخته جیم جارموش را حتما توص سوهاضمه مغزم...
ما را در سایت سوهاضمه مغزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : freesoul1983 بازدید : 90 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1396 ساعت: 20:19

  این جایی که در کافی شاپ نشسته ام تبدیل شده به یک دفتر کاری. چهار نفر دور یک میز چوبی بزرگ نشسته ایم و دو نفر تلفن به دست هستند.ظاهرا یکی شان دکتر هست و تصمیم گرفته از کافی شاپ به یک یک مریض هایش زنگ بزند و  اانها را چک کند و دیگری هم که اقایی مسن هست به دنبال شغل به اگاهی های کاری که در روزنامه پیدا کرده زنگ می زند.  نمی توانم تمرکز کنم ،جایم را عوض میکنم و می روم سالن کناری که چند نفر بساظ دفتر و کتابشان باز هست و ظاهرا مشغول درس خواندن هستند. دوباره با صرف هزینه بالا برای امتحان وکالت و مراحل مقدماتی ان ثبت نام کرده ام. گاهی اوقات چیزهایی در این مملکت می بینم که اگر هم شک و تردیدی در انتخاب این رشته داشته ام بر طرف می شود. مخصوصا با امدن رییس جمهور جدید و دستورات مغرضانه ای که در مورد مهاجرین صادر میکند. دلم می خواهد به مردم کمک کنم. به هر کسی برایم نزاد و فرهنگ مهم نیست. مهم مثمر ثمر بودن در زندگی افراد هست. این روزها هوا محشر هست. نه خیلی گرم نه خیلی سرد. یک بلوز و جاکت برای عصرها کفایت میکند. نسیم خنکی صبح های زود می اید و بادی که این روزها بیشتر شده درختان رو به روی پنجره اتاقم را مدام تکان میدهد و زمزمه برگها شده موزیک شب و روز من. گاهی اوقات دراز کش روی تخت فقط به صدای باد در برگ ها گوش میدهم که همراه صدای اب نمای محوطه پرواز میکند به اتاق خوابم. نمی دانم چرا ولی ذره تبع سوهاضمه مغزم...
ما را در سایت سوهاضمه مغزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : freesoul1983 بازدید : 99 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1396 ساعت: 20:19

  من مجموعه ای از شکست های کوچک و بزرگ هستم. نمی دانم چرا این جا اضافه نمیکنم و البته مجموعه ای از موفقیت های کوچک و بزرگ. نمی دانم شاید به این دلیل که از اخرین باری که موفقیتی را تچربه کردم مدت زمان طولانی میگذرذ. مثلا دو سال قبل که با همسر امریکایی ام که مرد بسیار خوبی هست ازدواج کردم و بابا گفت باید به مهسا برای این انتخاب و البته به تله انداختن این شوهر که سرامد همه دامادهای خانواده هست تبریک گفت. اگر شما پیدا کردن شوهری مورد تایید خانواده و فرهنگ را موفقیت می دانید بنابراین از اخرین موفقیت من بیشتر از دو سالی گذاشته است.،موفقیتی که به ورطه شکست کشیده شده است. شکست های بزرگی که داشته ام را این جا به ترتیب اهمیت ردیف میکنم. برای این که می خواهم از ذهنم درشان بیاورم و بگذارمشان یک جا که دایم جلو چشمم نباشند و به قول صادق هدایت عزیزم مثل خوره روحم را نخورند. ۱- رد شدن در امتحان وکالت یک بار در ایران دو بار در امریکا: میزان درس خواندن و تلاش من برای قبولی اگر بشود برای ان درجه ای قایل شد بین یک تا ده. یک تنبلی محض باشد و ده زوزی چهارده ساعت درس خواندن باشد، در این صورت تلاش اینجانب سه هست: عمده ترین ایراد و مشکل من: هیچ وقت با برنامه به شکل منظم پیش نمی روم یک روزهایی اصلا درس نخواندم منظور هفته هایی اصلا درس نخواندم و یک روزهایی هم سه تا شش ساعت درس خواندم: من ادم منظم و با پشتکا سوهاضمه مغزم...
ما را در سایت سوهاضمه مغزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : freesoul1983 بازدید : 101 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1396 ساعت: 20:19

یک علتی که سریع تر ننوشتم این هست که برادرم لب تابم را اپ گرید کرده است و بعد هم سیستم جدید وورد را نصب کرده که جای د با ر یا واو با پ و... فرق دارد. کلا دیوانه شدم. تای‍پ فارسی ام الان کندتر از انگلیسی ام شده است.... من خوبم ممنونم از کامنت هایتان. هنوز هم امیدوارم که بتوانم زندگی ام را نجات بدهم. البته بیشتر اوقات احساس ناتوانی و عجز بیشتر به من غلبه میکند تا احساس مفید و موفق بودن. تفاوت بین ما خیلی زیاد هست مثل تفاوت روز و شب و شاید هم به همین علت به هم جذب شدیم. اما با این تفاوت های مهم فرهنگی و اخلاقی خوشحال و خوش بخت بودن زیر یک سقف خیلی دشوار هست.  محتاج دعا مهسا  سوهاضمه مغزم...
ما را در سایت سوهاضمه مغزم دنبال می کنید

برچسب : دلواپسی, نویسنده : freesoul1983 بازدید : 108 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1396 ساعت: 20:19